۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

راه حل - بخش هفتم

سلام .
روز چهارشنبه هستش. نهم تیر ماه هزار وسیصد و هشتاد و هشت و اول جولای سال دو هزار و نه میلادی.
چون خیلی ها نوشته بودند که حتما من تی شرت سبز بپوشم، پوشیدم و بعضی ها هم توصیه کردند که اگر نداری برو چندتا دونه بخر، حتما انشاالله این کارو می کنم ! و قبل از اینکه به بحث بپردازم، دو سه تا نکته رو بگم. الان ساعت یازده و نیم صبح اینجاست. امروز زود تر آمدند این دوستانی که کمک می کنند که من این ها رو ضبط بکنم، برای اینکه بتونم امروز برسم به برنامه وی او ای و از این هفته قرار شده مجددا در اون برنامه ها باشم ولی فقط هفته ای یکبار.
نکته دوم دو تا سواله که من جواب بدم. با مشورتی که با دوستان کردیم تا بیایم سر اون قسمت اصلی بحثمون که بحث اعتصابه.
سوال اول اینست که این کاری که ما داریم می کنیم چه معنا و مفهومی داره و چگونه ست.
من یکبار دیگه هم باید توضیح بدم : هر کس در این زنجیر سبز دموکراسی که از کوچه پس کوچه های تهران و سایر شهر ها و روستا های ایران شروع میشه، تا استرالیا و لس آنجلس هم کشیده شده و ایرانی ها دست هاشون رو دادن به هم، هر کاری از دستش برمیاد باید بکنه و مثل یک حلقه بیاندازه توی این زنجیر و نقشی رو که هر کسی بازی می کنه، یک حلقه ست از این زنجیر سبز دموکراسی. من هم به سهم خودم فکر کردم اینجا کاری که از دستم بر میاد اینست که تجربه ی گذشته خودم و درس هایی که خوندم و از مغز چند نفر دیگه هم استفاده کنم و یک گروه مشاور درست کردم و سعی بکنم که این مبارزات بی خشونت رو مبارزات مدنی رو که پیش روی همه مون قرارگرفته وپیش روی ملت ایران قرار گرفته، با توجه به فراغ بال بیشتری که در اینجا هست، کمک بکنم دانش ، تجربیات و اطلاعاتی رو که هست رو به شما منتقل بکنم. هیچ کار خاصی هم نیست. سوالات ، پیشنهادات و نظرات رو از خود شما می گیرم ، تجزیه تحلیل می کنم ، تجربیات جاهای دیگه رو هم بهش اضافه می کنم، مشورت می کنم ، دسته بندیش می کنم و سعی می کنم به شما ارائه کنم و گاهی هم اخبار و اطلاعی اگر فکر کنم لازمه در خلال این بحث ها اضافه بر اون خدمت شما بدم چون ممکنه گاهی متاسفانه از مجاری دیگه بدست شما نرسه. بنا بر این، این سوال اول. سوال اول از این جهت مهمه که باز باید تاکید بکنیم در جنبشی که پیش رو داریم، ما یک رهبر الان داریم و اونم آقای مهندس موسویه . هر کس هر نظر و هر عقیده ای داره باید برای خودش محترم بدونه ، کنار بگذاره، بگه هم سر عقیده شه و احتیاجی نداره رها کنه ولی در این حرکتی که داریم باید پشت سر آقای موسوی بایسته که او هم پشت سر ملت ایستاده و می گه که من رای شما رو پس می گیرم. الان نه کسی حق داره جلو تر از آقای موسوی حرکت کنه نه عقب تر از او. نه کسی حق داره بگه مردم از حقتون بگذرین برین خونه بشینین و نه کسی حق داره بگه من میرم می زنم دعوا می کنم جنگ میکنم یا کار های دیگه ای می کنم. اونچه که رهبری جنبش داره می کنه باید پشت سرش حرکت کرد و ازش دفاع کرد. همونطور که عرض کردم، من هم مثل هزاران هزار نفر دیگه، یک حلقه خودمو می دونم. یک حلقه ی بسیار ناچیزم از این زنجیر بزرگ دموکراسی خواهی و آن چیزی که در بظاعتتم بوده دارم در اختیار این حلقه می گذارم. خیلی کس ها بضاعت های بیشتر از من داشتند و دارند و اونها هم در اختیار گذاشتند.
اما سوال دوم اینست که این اعتصاب = اعتکاف که تیزهوشی رهبری جنبش رو نشون میده و این آکسیون برد- برد در سمت مردم یا باخت - باخت در سمت حکومت که برای دوشنبه - سه شنبه و چهارشنبه آینده دعوت شده آیا این به معنی اعتصابات و شروع اعتصابات سراسریه؟ به نظر من نه! برای اینکه اعتصابات یک مقدمات دیگری هم می خواد. کمیته های اعتصابات باید شکل بگیره و مهم تر از اون همیاری و صندوق اعتصابیون باید در داخل مردم شکل بگیره که کسانی که به اعتصاب می پیوندند و احتمالا بیکار یا بی پول بشن رو بشه پشتیبانی شون بکنه که تداوم پیدا بکنه. وگرنه این حکومت خیلی ساده ممکنه که نون مردم رو ببره و به این ترتیب به سرعت بخواد اعتصابات رو در هم بشکنه. ما این آکسیون ِ دوشنبه - سه شنبه و چهارشنبه در واقع یک مانور قدرت و یک نشون دادن جهت بعدی به حکومت و یک تمرینی ست برای همه ما ها که بتونیم بگیم که می تونیم وارد فاز اعتصابات بشیم. یادمون باشه که مادر یک مسابقه دوی صد متر شرکت نکردیم که بدویم و تموم بشه. این یک دوی ماراتونه. قبلا هم صحبت کردیم. مبارزه با دولت های کودتایی گاهی چند هفته و گاهی چند ماه و شاید سال طول بکشه تا بتونیم بیاریمش پایین. تاکتیک ها رو باید گاهی عوض کنیم. تو خیابون اگر می کشنمون باید تظاهرات پراکنده ی لحظه ای و کوتاه مدت بکینم. مشکل است و حکومت نظامیست، شب رو پشت بوم میریم الله اکبر می گیم. با هم میریم سراغ بستن مغازه و کار های مختلفی که باعث فرسایش کودتاچی ها بشه که در نهایت به بسیج عمومی و فلج سازی منتهی بشه.
اما برگردیم سر بحث اعتصاب که دیروز درباره کارگر ها و کارمند ها صحبت کردیم و برمی گردیم باز بهشون اما امروز دلم می خواد درباره مغازه ها صحبت کنم. ببینید اصل در مبارزات بی خشونت اینست که آنچه که مایحتاج مردمه باید که تامین باشه و کمترین صدمه رو مردم بخورن و اونچه که طرف حکومته باید فرسوده بشه و فرسایش پیدا بکنه و از دسترسش خارج شه. مغازه ها به این ترتیب روز دوشنبه و سه شنبه و چهارشنبه البته دوشنبه که خودش تعطیله کشور، ولی بخصوص سه شنبه و چهارشنبه مغازه هایی که مایحتاج عمومی رو میدن مثل نونوایی و لبنیاتی و بقالی و قصابی و این هایی که مایحتاج عمومی رو دارن باید باز باشن. خواهش من این هست که یه وقت به اونها کسی فشار نیاره که ببندن برای اینکه نباید مردم در زحمت بیافتند. اما بقیه مغازه ها بسیار بسیار مفیده و بسیار حیاتیه برای اینکه مغازه ها جلوی چشم هستند و چهره ی شهر ها رو نشون خواهند داد. بسیار حیاتیه که این دو روز به مردم بپیوندن. من مطمئنم این مغازه دار های عزیز ما که مرحوم پدر من هم یکی از اونها بود، وقتی که خانواده هایی بچه هاشونو از دست دادن و کشته دادن و یا زندان هستند،در این حد همراهی دارن که حالا دو روز هم مغازه شون تعطیل شه درسته که به کاسبی شون صدمه می خوره اما حتما این مقدار همراهی رو می کنن. خیلی خیلی ساده هم پیشنهاد من اینست که بچه هایی که فعال هستند، همین لغت اعتکاف رو بنویسن و بیشتر هم توضیح می خوان بدن بدن که بدلیل اعتکاف مغازه تعطیله یا فقط هم بنویسن اعتکاف. پشت شیشه مغازه ها خواهش کنن که بچسبونن مغازه ها و اون دو روز تعطیل کنند. هر چند دوشنبه که خودش مملکت تعطیله حالا دوشنبه - سه شنبه و چهارشنبه یه تابلوی اعتکاف پشت شیشه شون بزنن و ببندند. مطمئن باشید کودتاچی ها با نقاب دینی ای که دارن نمی تونن بیان مغازه رو شیشه شو بشکونن و تابلوی اعتکاف رو بکنن. برای اینکه چهره خودشون افشا میشه و طرفدار های خودشون اونوقت ریزش می کنند و می فهمند که نقاب دینشون چقدر نقاب دروغینیه. بنابر این بچه هایی که فعال هستند و کمیته های شعار درست کردند و کمیته های فعالیت های اعتصابات و تظاهرات برق آسا درست کردند و کارهای مختلف می کنند، یکی از بهترین کارهایی توی چند روز آینده باید بکنند تا دوشنبه که زمان داریم ، باید هم اگر لازم شد با مغازه دار ها صحبت کنند و هم اینکه یه تابلوی کوچیک پرینت گرفته ساده " اعتکاف " بخوان که مغازه ها پشت شیشه شون نصب کنند که اذیتشون نکنند و اون دو روز رو ببندن. عرض کردم ما یحتاج عمومی ربطی به تعطیلی نداره و باید باز باشه اما سایر مغازه ها پیوستنشون به این آکسیون بزرگ قدرت نمایی ملت و بی هزینه و دور از خطر، بزرگترین مزیتش اینست که چون جلوی چشم دنیاست، و جلوی چشم دوربین هاست، بسیار قوت بخشه به همه.
نکته ی آخری رو هم بگم و عرضمو تموم کنم. فیلم و عکس با همین دوربین های ساده ی موبایل از هر حادثه ای که اتفاق می افته یادتون باشه که یک تفنن نیست در این جنبش. یک بایده یک بخشی از مبارزه ی ما ثبتش از طریق دوربین هاست و ارسالش روی اینترنت و به دنیاست، به فرستنده های تلویزیونیه و یک پای قوت ِ این جنبشیست که داریم. لذا باز هم تاکید می کنم که این پدیده رو حتما حتما جدی بگیرید و براش حتی برنامه ریزی داشته باشید که از هر حادثه ای که پیش میاد، از هر شعاری که نوشته میشه، از هر وی که به دیوار نوشته میشه، از هر مغازه ای که تعطیل میشه، اگر عکس و فیلم تهیه و ارسال میشه بسیار بسیار کمک کننده ست یا از هر فعالیت و آکسیون دیگه ای. عرضم رو تموم می کنم. به امید پیروزی تا فردای دیگه.

هیچ نظری موجود نیست: