۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

راه حل - بخش پنجم و ششم

سلام. روز دوشنبه هشتم تیر ماه - ساعت پنج و نیم بعد از ظهر -من اینبار یک دوست آمریکایی به نام اندی که خیلی خیلی محبت کرده و یک استودیوی کوچیکی داره و وسایل کمی داره، اومده به کمک ما و به سبک حرفه ای داریم این فیلم رو ضبط می کنیم. اولین تجربه ست که به استودیوی کوچیک این دوستمون اومدیم و مجانی قول داده کمکمون بکنه که ما این فیلم هایی که داریم می گیریم رو دیگه از گوشه آشپزخونه بیایم بیرون و بصورت حرفه ای برای شما بفرستیم . این رو فقط باید از این جهت بگم که الان ملت ایران در دنیا فوق العاده محترمه و فوق العاده هر کسی که آزادی خواهه و دلش برای حقوق مردم می سوزه، سعی می کنه که یک جوری کمک بکنه و باور بفرمائید توی خیابون و کوچه و بازار وقتی می فهمند که کسی ایرانی ست، خیلی از اونها به قول خودشون انگشتشون رو کراس می کنن به نشانه اینکه انگشت را صلیب می کنند و مردم ایران را دعا می کنند. و همیشه هم ما میگیم که همیشه احتیاج به دعا و پشتیبانی داریم از جمله این دوستمون که محبت کرده و این امکان مختصری رو که داشته در اختیار ما گذاشته که اقلا کیفیت فیلم و صدای ما بهتر بشه و شاید بهتر به گوش شما برسه.اما از این مقدمه که رد بشیم، موضوعی که اهمیت داره اینه که با اعلام نظر شورای نگهبان، که راه ِ شکایت قانونی رو در واقع بست و نخواست که آقای خامنه ای و شورای نگهبان ِ زیر انگشت ایشون، صدای مردم رو بشنوند و در واقع خواستند که بگند که همینه که هست! و به زعم خودشون صدا ها را خفه کردند و فکر می کنند که آرامش گورستانی رو برقرار کردند، بنابر این می توانند که حالا قلدری بکنند و اعلام هم کردش آقای جنتی که : نه خیر!همون بیست و چهار میلیون و پانصد هزار رای درسته و آنچه هم که شمردن، جلوی دوربین های تلویزیون، از اون کار های مسخره ای که هیچکس نه اعتمادی به اون صندوق داره و نه به اون رای هایی که فیلم هاشم توی یو تیوب اومده که یه کسانی نشسته اند و دارند رای می نویسند، و این قبیل شعبده بازی ها به قول آقای مهندس موسوی ، هیچکدوم ارزشی نداره ولی به هر حال نکته اش اینست که راه رو بسته اند. به لحاظ شکایت مسیر قانونی. حاضر نشدند که حرف حق مردم رو بشنونند.اما خطری که الان همه رو نگران می کنه اینست که در چند روز آینده با این فرم حکومت نظامی ای که در واقع برقرار کردند، بدون اینکه اسمشو بیارند ، خودشو رو آوردند و حکومت نظامی در شهر ها بخصوص در تهران برقرار شده، اینست که اگر مردم رو ساکت داشته باشند و خیالشون راحت باشه که اعتراضی از جانب مردم نیست، این خطر هست که زندانی های مارو قتل عام کنند، بکشند یا خیلی کس های دیگری رو سرکوب کنند. البته همه ی کودتا ها یک دوره سعی کردند که خشونت رو تجربه بکنند و معمولا هم بعدش شکست خورده اند. بنا بر این بسیار واجبه که برای حفظ جان زندانی هایی که توی زندان داریم، برای حفظ جون تک تک بچه هایی که توی خیابان الان شعار می نویسند یا تظاهرات برق اسا می کنند یا سر پشت بام ها الله اکبر می گویند، برای حفظ خواست به حق ملت که خیلی ساده و معصومانه میگه که رای منو بهم پس بده و چیزی بیشتر از این نمی خوام. یک انتخابات عادلانه و تجدید انتخابات زیر نظر سازمان های بی طرف که بدونیم سالمه و رای مردم واقعا حساب میشه، برای حفظ این خواسته به اضافه جون بچه های زندانی، بسیار بسیار حیاتیه که همه مردم بپیوندند به دعوتی که داره شکل می گیره.خوشبختانه اخباری که ما از ایران می شنویم و بحث هایی که شده، اینست که هفته آینده روز دوشنبه، تولد حضرت علیه سیزدهم رجب کشور تعطیله و سه روزیست که از دوشنبه و سه شنبه و چهارشنیه یعنی پانزدهم و شانزدهم و هفدهم تیر ماه، سه روزیست که به لحاظ مذهبی مستحب است که اعتکاف بکنند. یعنی اینکه هیچکس کار نمی کنه و مسجد میره یا جای دیگه ای اگر دوست داره، قرآن می خونه و مستحبه که روزه بگیره، نماز بخونن، و عبادت بکنند و تفکر بکنند. بنا بر این سه روز هفته آینده از دوشنبه - سه شنبه و چهارشنبه جای بحث داره و خبر های خوبی رسیده که بسیار هم به نظر من کار مثبتیست که ما هم به این دعوت لبیک بگیم و این سه روز رو اعتصاب و اعتکاف بکنیم. یعنی همه می توانند به این حرکت بپیوندند. در هر شغل و موقعیتی که هستند، اعلام کنند که دوشنبه که تعطیل است، سه شنبه و چهارشنبه سرکار نمی روند و کسی هم نمی تواند اذیتتان کند چون به راحتی می توانید بگوئید که می خواهید اعتکاف بکنید. بنا بر این ، سه روز هفته بعد دوشنبه -سه شنبه و چهارشنبه که پنجشنبه ش هم هجده تیره که سالگرد بچه های دانشگاهه. این سه روز رو خواهش من اینست که هر کسی که صدای من رو می شنوه به دیگران هم بگه و از حالا هم تدارک بکنند به عنوان اینکه اگه لازمه مرخصی بگیرند از محل کارشون یا هر چیز دیگه ای که لازمه، مغازه شون رو ببندند، کارشون رو تعطیل کنند به نام اعتکاف، که کودتاچی ها نتونند سرکوبشون بکنند و هر کس هم بخواد اذیت کنه یا سرکوب کنه، میشه گفت که به دلیل اعتکافه . البته بعضی ها هم که قطعا اهل عبادت و برگزاری این کار مستحب و دینی اعتکاف هم هستند، خیلی هم بهتر! می تونن به مساجد برن و می تونن اعتکاف بکنن و اتفاقا جای خوبیست که میشه بعضی از افراد نا آگاهی رو که آب به آسیاب کودتاچی ها می ریزند رو ببینند و بلکه اون ها رو هم دعوت کنند. ولی دیگران هم مهم نیست که توی خونه بمونند یا مسافرت برن ولی مهم اینست که به سر کارشون نرن و هر کسی خواست اذیتشون بگن که اعتکاف کردیم ولی همه مون میدونیم که اعتکاف توام با اعتصابه یا برعکس.اعتصاب توام با اعتکافه. من از همه بچه هایی هم که کمیته های شعار نویسی تشکیل دادند، اگر خطری نداره خواهش می کنم که با رسانه ی دیوار نویسی هم مردم رو مطلع کنند که دوشنبه آینده به مدت سه روز ، " اعتصاب =اعتکاف " یا برعکس رو به گوش مردم برسونن همینجور سر پشت بام ها و این اتحاد الله اکبر های ساعت ده شب. چرا که بسیار بسیار اهمیت داره که ما بتونیم در مقابل دولت کودتا نشون بدیم که ما این توانایی و قدرت رو داریم. اگر این آکسیون موفق از آب در بیاد، و همه ملت به اون بپیوندند، اونوقت مطمئن باشید که هم در کشتن بچه ها توی زندان توقف خواهند کرد و هم می فهمند که قدرت ملت کجاست و اگر تسلیم نشن به رای ملت، در قدم بعدی می شود اعتصاب رو گسترده تر و طولانی مدت ترش کرد. بعد از این سه روز میشود که رهبران جنبش این اخطار رو به حکومت بدهند که اگر عقب ننشینید و به خواست ملت تسلیم نشوید، اعتصاب رو طولانی تر اعلام خواهد کرد. من عرضم رو همینجا تمام می کنم که همه شما و همه ی ما به این سه روز " اعتکاف و اعتصاب " بپیوندیم. من در شب های بعد در طول این یک هفته ای که وقت داریم، سعی می کنم بحث های بیشتری رو هم درباره کمیته های اعتصاب و نحوه مرخصی گرفتن هایی که حداقل خسارت رو بخوریم رو عرضه بکنم. اصل بر اینست که روش هایی رو بریم که خون از دماغ کسی نیاد و خدای نکرده جون افراد بیشتری به خطر نیافته. اعتصاب از بهترین این روش هاست که در شب های بعد هم سعی می کنم باز هم راجع بهش صحبت کنم. عرضم تمام است تا دیدار بعد خدا حافظ.
سلام
امروز سه‌شنبه ۹ تیر ۱۳۸۸و ۳۰ ژوئن ۲۰۰۹ میلادی
دومین روزیست که از این امکان نسبتاً حرفه‌ای تری که دوستان آمریکایی ما (چند تا از بچه‌هایی که یک مؤسسهٔ خیلی کوچیکی دارند) در اختیارمون گذاشتند، داریم استفاده می‌کنیم. امیدوارم که صدا بهتر شده باشه.
من ابتدا از بین سؤالاتی که اومده یک سؤال رو جواب بدم. از من پرسیده بودند که اگر تظاهرات بلیتز (Blitz)، تظاهرات برق‌آسا، پنج دقیقه جمع بشیم و پراکنده بشیم، به‌خصوص توی مترو این خطر هست که دوربین داره و قیافه ها شناخته می‌شه؛ چیکار باید کرد؟ مترو از این حیث مشکل داره. چند تا راه‌حل برای این هست. یکی این‌که کافیست هر ایستگاهی رو می‌خواهید انتخاب بکنید، یک روز قبلش نگاه بکنید دوربین‌ها کجاست و سعی کنید جاهایی بایستید که دوربین نباشه. راه‌حل دوم این است که اگر خطری نداشته باشه، خیلی ساده با یک اسپری می‌شه یک رنگ روش بپاشی، جلوی دوربین رو مسدود کنی و از کار بندازیش. البته ساده‌ترینش این هست که از این ماسک‌های که برای آلودگی و جلوگیری از سرماخوردگی و … همه می‌زنند، توی جیب بچه‌هایی که می‌خوان این کار رو بکنند باشه؛ در لحظه‌ای که می‌خوان تظاهرات رو شروع بکنند، این ماسک رو روی صورتشون بزنند؛ در نتیجه فقط چشمشون معلومه و به فرض هم که دوربین مترو بگیره، شناسایی نمی‌شند. راه‌های دیگه هم هست، مثل یک روسری یا دستمال سبز و امثالهم و من مطمئنم که خود شما خیلی راه‌حل‌های بهتری رو پیدا می‌کنید.
ضمناً تمام مزیت این تظاهرات برق‌آسا در چند نقطه این است که اون گروه و کمیته‌ای که این کار رو انجام می‌ده از همون مترو باید استفاده بکنه، جابجا بشه در سطح شهر، برای این‌که نیروهای سرکوب‌گر نمی‌تونن از طریق مترو جابجا بشند؛ اونها باید با ماشین و موتور و اینها در سطح ترافیک جابجا بشند. گروه بره یک نقطهٔ دیگه این کار رو بکنه. اگرهم بیاد بیرون از مترو اونجا تظاهراتش رو بکنه برگرده توی مترو، با مترو بره به جای دیگه و این تحرک هست که خیلی مهمه؛ برای این‌که این تحرک در سطح تهران و شهرستان‌ها می‌تواند که نیروهای سرکوب‌گر و نیروهای کودتاچی‌رو کاملاً فرسایش بده. اونها برای این‌که تعدادشون کمه، تعدادشون قطعاً یک‌پنجاهم و یک‌صدم شما هم نیست، فقط با ایجاد رعب و وحشت می‌خوان که ساکت بکنند و وقتی ناچار بشند دائماً جابجا شند، دائماً از این سر شهر برند اون سر شهر، از این شهر برند به اون شهر، مطمئن باشید فرسایش پیدا می‌کنند؛ به‌خصوص این‌که اگر دستشون به شما نرسه و مردم هم با تشویق شما و با هو کردن اونها و یا با ادامهٔ شعار، روحیه‌شون رو ضعیف بکنن.
اما برگردیم به اعتصاب. نقطهٔ کلیدی که دوشنبه، سه‌شنبه، چهارشنبهٔ آینده برای اعتصاب عمومی در نظر گرفته شده. دوشنبه، خودش تولد حضرت علی هست و تعطیله. بنابراین به تعطیلی کمک می‌کنه. اما سه‌شنبه و چهارشنبه، بسیار بسیار واجبه که همه بهش بپیوندند. اصولاً کودتا و کودتاچی‌ها وقتی دستشون بالا می‌ره و تسلیم می‌شن که در کشور اعتصاب بشه و فلج بکنه؛ اعتصابات وقتی به کارخانجات برسه، به تولید کشور برسه، نقطهٔ پایانی نزدیک می‌شه. به نظر من این تمرین سه روزهٔ اعتصاب، هوشیاری رهبری جنبش رو هم نشون می‌ده که حادثه‌ای رو انتخاب کرده مثل اعتکاف و این رو وصل کرده به اعتصاب. در واقع به قول معروف یک آکسیون باخت-باخت جلوی پای حکومت گذاشته؛ چون حکومت اگر اعتکاف رو پس بگیره باخته، یک کار خلاف دین کرده، مشتش وا می‌شه و اگر اعتکاف رو رها کنه، باید تن به اعتصاب بده بازهم باخته. نشون می‌ده رهبری جنبش بسیار عاقلانه کار می‌کنه و مناسبت‌ها رو خیلی به‌موقع و درست انتخاب می‌کنه. ضمناً برای اونهایی هم که اعتقادات دینی دارند، فضای خوبی هست که با دعا و نیایش به جنبش کمک بکنند.
اما راجع به کمیته‌های اعتصاب؛ اونهایی که فعالند، حاضرند وقت بگذارند، از خودشون مایه بگذارند، مخفیانه بدون این‌که حکومت بفهمه، دو سه نفر در کارخانجات، در اداره‌ها، در اماکن عمومی کمیته تشکیل بدند و این کمیته حتماً باید دو سه نفر یدک داشته باشه، بدلیل این‌که اگر خدای‌نکرده بلایی سرشون اومد، بلافاصله فرداش اونها بتونند ادامه بدند، چون کودتاچی‌ها رو خیلی گیج می‌کنه. اما این کمیته تاکتیک‌ها مختلفی رو می‌تونه داشته باشه؛ مثلا کاری که بچه‌ها در اوکراین می‌کردند و کرده بودند. میاند نامهٔ رسمی حکومت رو، نامهٔ رسمی اون اداره رو انتخاب می‌کنند و توی سربرگ رسمی، متن اداری رو تایپ می‌کنند، امضا و مهر مسئول مربوطه رو هم زیرش جعل می‌کنند؛ این نامهٔ رسمی رو می‌زنند به دیوار که مثلاً هفتهٔ آینده، سه‌شنبه و چهارشنبه، اداره یا کارخونه به دلیل اعتکاف تعطیله. همه هم می‌دونند که این نامه ممکنه جعلی باشه؛ بچه‌های خود کارخونه و اداره هم می‌فهمند که بچه‌های مبارز این کار رو کردند و بعد از فاصلهٔ کوتاهی ممکنه بیان و از دیوار بکنندش. ولی این باز یک بهانهٔ خوبی می‌شه برای کسانی که نمی‌خوان بیان؛ که اگر به دلیلی فردا اومدند سراغشون و خواستند اذیتشون کنند، می‌تونند بگند «ما این اعلامیه رو به دیوار دیدیم، فکر کردیم راست‌راستکیه؛ ما از کجا می‌دونستیم که این جعلیه» یا تاکتیک‌های مشابه این.
البته به نظرمن هیچ چیزی جای این رو نمی‌گیره که با توجه به موج حمایتی که هست، اگر خطری نداره، اگر فعالین در اون اداره، در اون کارخونه، آدم‌هایی رو در ریاست کارگزینی، در مدیریت‌عامل اونجا، در مدیریت اداری می‌شناسند؛ جداگانه، خصوصی ازش خواهش کنند که کمک برسونه و ولو نمی‌خواد اعلام بکنه، به همه بتونه اطمینان بده، به کمیتهٔ اعتصاب، به بچه‌هایی که هستند، که به گوش همه برسونند که اگه کسی نیاد کاریش ندارند؛ یا براحتی از مرخصیش کم می‌کنند و یا حتی بهتر از اون کم نمی‌کنند. ولی خلاصه، هیچ چیزی جای ارتباط و communication و ارتباط گرفتن رو نمی‌گیره. من این رو هم برای کارخانجات بگم، ممکن است بچه‌های کارخونه‌ها کمتر دسترسی به اینترنت و این‌جور خبررسانی و حتی تلویزیون ماهواره‌ای داشته باشند. این به عهدهٔ اون بچه‌هاییست که به این خبر دسترسی دارند که خبر رو به کارگرها کارخونه‌ها برسونند؛ که چقدر حیاتیه که اونها به این اعتصاب بپیوندند و در واقع اونها رو هم توجیه بکنند.
من چند کلمه هم بیام سراغ دوستان سابق و فعلی خودم در بخش خصوصی صنعت. بخش خصوصی صنعت در این جور مواقع، مدیرانش، صاحبانش می‌توانند نقش بسیار بسیار کلیدی بازی کنند. مطمئنم که بسیاری از همدوره‌ای‌های من در دانشگاه، که الان مدیران ارشد در کارخونه‌ها هستند، کارخونه‌های خوبی هم دارند، در این سالیان زحمت کشیدند و سرمایهٔ کشورند؛ می‌دونم کارخونه‌شون زیر فشاره و همین جوری هم کُمیت مالیشون لنگه، ولی می‌توانند این بچه‌ها با همکاری که در بخش خصوصی بکنند و به راحتی اجازه بدند که در کارخانه در سه‌شنبه چهارشنبهٔ آینده اعتصاب بشه و تعطیل بشه؛ الگویی برای بچه‌ها در کارخانجات دولتی می‌شند و کارگرهای کارخونه‌شون می‌تونند به همکاراشون در کارخونه‌های دولتی بگند و فشار بگذارند.
نکتهٔ آخرم رو هم عرض بکنم مدیرانی هم که در رأس کارخانجات دولتی هستند، من مطمئنم که خیلی‌هاشون دلشون با مردمه، خواهشم اینه که اگر می‌ترسند یا مشکلی دارند که مستقیم از اعتصاب پشتیبانی کنند، کمی چشمشون رو ببندند، پشت پرده، مدیر اداری یا کارگزینی رو آزاد بگذارند که بچه‌ها رو به اعتصاب تشویق کنه.
عرضم تمامه. تا برنامهٔ دیگه شاد و موفق باشید [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند] خداحافظ شما.

هیچ نظری موجود نیست: